استانداران بدون استاندارد!!


شاهروز احمدی - به منتهاي اليه کنج ذهن و تفکرات جاري خود پناه بردم که چه عنواني بر اين مطلب ضروري دانايي بخشي، متعلق شود که خود نصب العين باشد. الحق و المنه خود را بر من آشکار و مرا مشعوف و مسرور ساخت» استانداران بدون استاندارد« فکر کردم همين کافي است چنانچه خوانندگان و مخاطبين فرهنگي و حتي عامه ضمن مشاهده آن شايد ديگر نياز به خواندن شرح متن نباشد ولي براي جويندگان حقيقت و معرفت به اشخاص خاص مي گوييم و مي نويسيم.

استاندارد مهر تاييدي است بر کالاهاي صنعتي و کشاورزي و تجاري که شرايط لازمه و کافيه خود از نظرهاي فني و تخصصي و کارشناسي احزار مي نمايند تا شرايط رونمايي و عرضه در عرصه هاي داخلي و خارجي را کسب کرده و خدمات خود را در جامعه بشري به نمايش بگذارند.
خوب ربطش ساده است اين يک کالا و آن يک مدير است. کالا شرايط استاندارد مي خواهد و استاندار هم همينطور. گرچه اين کلمات جذابيتشان در نوشتار آشکار است و با وجه تشابهشان، فرقشان تنها در يک هجاي ادبي است.
بله استانداران هم استاندارد مي مي خواهند ضرورياتي از قبيل علم و دانش کافي، سواد مديريتي، پايبندي به مسايل ديني و شرعي و علي الخصوص نظام ـ اخلاق حسنه مديريتي ـ عدم نزديکي و تمايل به مديران فاميلي و قومي ـ عدم وابستگي به جريانهاي فکري و سياسي مردود از نظر نظام و شايد يکي از مهمترين آنها امامنتداري بيت المال و .... است.
اين موارد هم خلاصه اي از امتيازاتي است که يک مدير ضمن دارا بودن آن مهر تاييد يا همان مهر استاندارد را بر پيشاني مديريتي و کارآمدي خود مي زند.
ولي متاسفانه بايستي بگويم همانطور که مهرهاي استاندارد سفارشي و قلابي براي کارهاي بي ارزش از خواص لازمه؛ کشف شده و از آن استفاده مي شود و گاها تشخيص سره از ناسره را سخت مي کند، اين آفت در عالم مديريت با مهرهاي قلابي هم به وجود آمده است.
چندي پيش وبلاگي به نام ................( وبلاگي براي امر به معروف و نهي از منکر) اسنادي ( تکان دهنده از سوابق....) در خصوص استاندار منصوبي در سال 88 منتشر کردند( سند موجود است و در صورت لزوم منتشر مي شود).
نامه اي به شماره و تاريخ معتبر از حراست.... به حراست محل کار آن مدير که قرار بود استاندار شود و صريحا در عطف آن نامه جوابي عادلانه و انقلابي ارسال مي شود که نامبرده بر اساس مستندات موجود فاقد پايبندي به مسايل شرعي ـ فاقد امانتداري به بيت المال ـ فاقد تکريم نيروهاي ارزشي ـ همچنان وابسته به گروههاي سياسي و فکري مردود از نظر نظام ـ داراي سابقه درگيري فيزيکي با همکاران ـ داراي سوابق انعقاد قراردادهاي آنچناني براي همفکران خود و تامين منافع مالي آنان مي باشد!!
جالب آنجاست با اين اوضاع و اوصاف و بايکوت يا معدوم موقت اين مکاتبات ايشان مورد حمايت بعضي جامعه خواص قرار مي گيرد. که نه تنها در پيشگاه مردم مورد سئوالند بلکه در روز قيامت در محضر خداوند هم بايستي جوابگوي اعمال خود باشند. و بدين منوال است که گوي استانداري را مي ربايد. بي تعارف اين مهر تاييد بدون استاندارد است!! يعني مهري بدلي و قلابي دور از انظار و افکار مردم و مسئولين تصميم گيرنده؛ اختصاصاً ساخته شده است. باز هم بي تعارف در نگفتن اين جمله بيقرار مي شود که عجب معماراني داشته اين مهربنايي که تمام نداشته ها را داشته؛ ترسيم تذهيبي مي نمايد که آنچنان دلربايي کرده است؛ ما اهالي قلم و انديشه در فضاي مجازي تا مطبوعات محلي و سراسري وظيفه اي داريم که بدان عمل کنيم که اين صدا صداي حقيقت را به گوش دلسوزان و تصميم گيرندگان نظام جمهوري اسلامي برسانيم که چرا و چگونه يک مدير با آن سوابق ناميمون بدين کرسي خدمتي ره يافته است؟! که مصداق بارز جور بر مردم و نظام است، ما خواهان آنيم از مجراي قانون جبران مافات شود و لاغير.
بي تعارف، استانداران بدون استاندارد! عن قريب همه واقعيت از پرده برون شود!! پس باش تا باد خزان عمر مديريتت بوزد و صبح دولتت براي هميشه غروب کند.