واما آرش ایستاد...

کرمانشاه پست : امیرسعید جلیلیان - همیشه دنبال فرصتی بودم که مطالبی درموردش بنویسم آرش منصوری رو میگم هنرمند توانمند اسلام آباد ،حال فعالیت پایگاه مجازی (گروه نمایشی تیک) (تئاترکرمانشاه تئاتر اسلام آباد تئاتر تیک) توسط آرش بهانه دست قلمم داد که مختصری از او بنویسم هروقت آرش رو میبینم هم غبطه میخورم هم مسرور میشم حتما میپرسید غبطه چرا غبطه بر اینکه چنین هنرمند بااستعدادوخلاقی در این دیار است و قدرش را نمیدانیم و سرور بخاطر اینکه با تمام نامهربانی ها سالها بازهم به هنر ومردم دیارش پایبند بوده و وفادارانه شانه به شانه این مردم نفس میکشه شاید کمتر کسی وقتی به باورهایش به هنرش به ذوقش مجالی به وسعت توانش داده نشود بتواند تحمل کندومبارزه کند یقینا میرود به سمت جایی که بتواند ناگفته هاش رو به زبون بیاره ، چون هنرفرزند خلف هرهنرمندی است و هر پدر مسولیت پذیری ازبزرگ شدن فرزندش در میان محدودیتها وبی توجهی ها آزرده میشود آرش اماایستادو قربانی کرد آرزوهای بزرگش را که میانبرهای زیادی داشت برای حرکت کردن اما او کسی نیست که باورهایش را اصولش را هنرش را خرج لیبل کردن نامش کند فروتنی آرش را سالها از نزدیک دیده ام افتخار این را داشته ام که چندسال متوالی در مقام شاگردی در رسانه های مکتوب در کنار آرش منصوری بودم واین روزها وسالها که به تقویم روزهای گذشته نگاه میکنم خلع بزرگی رو در خودم حس میکنم که شاید عمده ترینشان این باشه که نتوانستم در سالهای همکاری با اوبه نحو احسن ازحضورش بهره ببرم کسی که نگاهش وباورهاش انسانی وزیباست میتونم بگم آرش خودش رو وقف اعتقاداتش کرده است اعتقاد به باورهای راستین انسانی اعتقادبه هنر به نمایش به قلم ،انصافا نگاهش وقلمش همیشه متفاوت بوده وخارق العاده ، ایده پردازی هایش، نواندیشهاش وقلم نافذش از آرش یک شخصیت منحصربه فرد ساخته است ،او نعمت بزرگی برای هنر وادبیات اسلام آباد است کسی که برای هنر نفس میکشد وهیچ وقت منتی برسر مخاطبانش نگذاشته وباعشق وتعهد کار گردانی میکند مینویسد و هرجا که لازم بداند مدافع حقوق مردمش میشود خوب میشناسمش مردی که صادقانه باورهایش را دوست دارد همیچ وقت در رسانه ها میلی به مطرح شدن نامش نداشت چندسالی که در هفته نامه افتخار همکاری داشتم با او هیچ وقت حاضر نبود عکسش رو یاخیلی مواقع اسمش را در هفته نامه چاپ کنن این در حالی بود که بیشتر بار محتوایی هفته نامه از قلم او نشعت میگرفت وبرعکس من(سعید) ،فرشاد ،مرزبان،علی وامید هرهفته دنبال ژس جدیدی برای عکسامون بودیم همه دوستانم در هفته نامه خوب بودن وبامعرفت وبا کمالات اون سالها ولی من درسهامو بی سرو صدا از آرش گرفتم ،یه خاطره هم به گفته هام اضافه کنم :چندسال پیش وقتی آرش در جشنواره تائترکشوری شرکت کرد ومقام دوم بهترین کارگردان را به خود اختصاص داد ومورد تشویق استاد عزت اله انتظامی قرار گرفت شبکه دوم سیما مصاحبه ای از آرش پخش کرد که باعث دستپاچگی من شدحالا این دستپاچگی از چی بود از اینکه میخواستم به هرکسی که مصاحبه رو دیده بفهمونم من با آرش دوستم ،احساس غروری بود که از موفقیتش داشتم/ خوشحالم که دراین گفته ها مبالغه نقش نداشت چون یقین دارم همه کسانی که آرش منصوری را قبول دارند بیشتر از اینها اورا لایق میدانند اما اینبار آرش در فضای مجازی دست به کار شده است جهت خدمت به هنر دیارکرمانشاه مطمئنا فضای جالب این وبلاگ هنری شمارو هم ترغیب میکنه که در روز بازدیدی از آن داشته باشید این وبلاگ سعی میکند به تئاتر وهنر های نمایشی بپردازد و تاثیر آنرا بر زندگی اجتماعی تشریح کند ،وما باید با نگاه درست و علمی تئاتر ونمایش را به بخشی از زمان زندگی روزمرمون تزریق کنیم اساساً تئاتر یعنی برگردان زنده وقایع نقش ابداع شده ای که در زندگی اجتماعی انسان ها روی می دهد. در واقع، اگر  تلاش بچه های تئاتر مفهومی اجتماعیداشته باشد، می بایست تئاتر را سرانجام به مرحله ای برسانند که بتواند به کمک وسیله های هنری، از جهان چنان تصویری، و از زندگی اجتماعی انسان ها، چنان الگویی به دست بدهد که مخاطب را در فهم محیط اجتماعی یاری کند و تسلط عقلانی و عاطفی او را بر این محیط ممکن سازد. مارتین اسلین در پیام خود به مناسبت روز جهانی تئاتر، این بعد از تئاتر را مورد توجه قرار داده می گوید: «در تئاتری که تماشاگرانش، خود را با بازیگران در مکانی واحد رو به رو می بینند، و بازیگران که شخصاً حضور دارند، می توانند در قبال واکنش هایی که برانگیخته اند، واکنش کنند، جامعه ای، جماعتی انسانی به خود معرفتی خارق العاده، می یابد. <<

نه فقط بدین سبب که بازیگران، آینه داران شیوه زندگی و چون و چرا کردن های آن جامعه اند، بلکه از این رو نیز که تماشاگران یعنی ذات جمعی که نماینده جماعت شده، واکنش ها و قبول یا رد و موافقت یا انکار خویش را در قبال تصویری که از وی به وی می نمایانند، ابزار می دارد.

گرچه تئاتر و هنرهای نمایشی آینه برجسته زندگی و وقایع انسانی و اجتماعی است، اما با توجه به تأثیرگذاری عمیق آن بر تماشاگران و مردم، می تواند همراه با کالبد شکافی رفتارها و مناسبات مرسوم در میان مردم و هنجارهای مبتنی بر این رفتارها و روابط، مدل ها و الگوهای اجتماعی لازم و درست را در صحنه نمایش عرضه می نماید.

از این رو، علاوه بر تغییر «آینه زندگی» از تئاتر می توان «الگوی زندگی اجتماعی» را نیز به کاربرد.هنر بویژه تئاتر نه تنها به نهادهای اجتماعی وابسته است بلکه خود نهادهای اجتماعی خاصی را پدید می آورددر این وادی برای آرش منصوری عزیر و همکاران هنرمندش که در تقابل با موانع اجتماعی باهنر خود گره ای از گره های اجتماع را باز میکنند ودر کنارش به القای احساسات گوناگون ازجمله احساس  لذت دیدن یک نمایش وهمچنین ترسیم الگوهای مناسب جهت برداشت مخاطبان میپردازند ،آرزوی سربلندی وموفقیت بیشتر دارم ...بدرود