پنجشنبه, بهمن ۱۹, ۱۳۹۱
قدم زدن در پنجشنبه بازارهای سیاهکل
شادی نظریان - قدم زدن تو پنجشنبه بازارهای سیاهکل شبیه پیاده روی توی صفحه ی تاریخ گیلانه . از پوشش زنان و مردان گالش گرفته تا کوزه های گلی ماست و گمجهای پر از رب آلوچه ی جنگلی . از شیشه های کوچک دلار گرفته تا کوپه ی سبزیهای معطر محلی . از بوی تند ماهی تا رایحه ی خنک سیرتازه . صدای مرغابیهای وحشی زنده و اردک های بی نوای پابسته درون سبدهای حصیری , آوای بلند صیادان گیلک برای فروش ماهی و چانه زدنهای زن روستایی بر سر قیمت مرغانه با مشتری . ریزش دانه های ریز باران, بلند شدن بوی جنگل همان نزدیکی . همه و همه تو رو می کشانه به عمق قدمت یک خاک یک قوم یک تاریخ.
یه پیرزن شبیه همین پیرزن نشسته در اینجا تو بازار سیاهکل هست که از لنگرود سبزیهای محلی باغچه اش رو برای فروش میاره به همراه یه سبد از تخم اردک . با هیچ کس فارسی حرف نمیزنه و هیچ اهمیتی هم براش نداره که مشتری می فهمه چی میگه یانه :)
یکی از لذتهای من ایستادن در همون نزدیکیهاست و دیدن و شنیدن برخوردش با عده ای از تهرانیهای خیلی شهرنشین که فکر می کنن روستاییان وظیفه ای جز جواب دادن به سوالهای مسخره و سوژه شدن برای عکسهای بی کیفیت اونا رو ندارن .
پیرزن دوست داشتنی من خوب بلده چطور دماغ این آدمای فضول رو بسوزانه :)))
و من لذت می برم از دیدن صورتهای گیج شده ی اونا , از نفهمیدن.
به همان اندازه که رنج میبرم از دیدن حضور ویرانگرشان در جنگلی که رفیق من است , از ناپاک کردن علفزاری که با من حرف میزند , از شکستن شاخه های افرا که با آن انگشتان بلندش برای من دست تکان میدهد تا آتش کبابشان را بر پا کنند و با شکمهای پرشان مسخره کنند لهجه ی پسرک روستایی را که تمشک جنگلی می فروشد.
بگذریم ...
پیرزن دوست داشتنی من همیشه وقتی میبیند که من گیلکی را خوب می فهمم ولی فارسی حرف میزنم , سبزیهای محلی اش را به اسم می شناسم از او سراغ ترشه واش می گیرم و از عطر خوش چوچاقش تعریف می کنم ؛ تعجب می کند و هر بار میپرسه : تو فارسی یا گیلک
و منم هر بار میگم : هیچ کدام مار من کوردم
و هر بار هم برایش توضیح می دهم که از نژاد همان عروس همسایه اش هستم که اتراق کرده ی روزگار جنگ است .
سیاهکل , بازارش , کوچه های پیچ در پیچ اش و عمارتهای قدیمی اش با آن سقفهای بلند و تالارهای اشرافی و خانواده هایی که نامهای آشنای تاریخ معاصر که هیچ تاریخ چند صد ساله اند , روح دمنده ی تاریخ گیلان است .
با عشق به تمام دوستان عزیز گیلکم
|