آزمون لیاقتی به نام برنج!!!

آرش منصوری - اصلا قصد مقدمه نویسی های عادی ژورنالیستی را ندارم. نه این که بلد نباشم اعصابش را ندارم. اینکه می ببینم یک شهر بازیچه تعدادی محتکر ... و تعدادی بازرس نما شده است اعصابم در هم می ریزد.از اینکه برنج این غذای مردم مستقیم توسط ادارات دولتی به نام سهمیه برنج برای فروش به مردم توسط کسانی به انبارهای احتکار می رود به خودم هم فحش می دهم چه برسد به برخی.از اینکه این محتکرین تصمیم می گیرند ما گرسنه بمانیم یا نه به خدا پناه می برم.از اینکه یک روزه قیمت چای را پنج برابر کردند و اکنون برنج را یکروزه کیمیا کرده اند و به جا برنج پاکستانی برنج تایلندی به مردم می دهند و هیچ کس علم قانون را بلند نمی کند به قانون هم شک می کنم.از اینکه هیچ کس به فکر صاحب عزایی که ندارد برنج کیلویی شش هزار تومن به مردم بدهد و سرش را پایین می اندازد به بی وجدانی و دزدی برخی ایمان می آورم.

من دارم سرسام می گیرم از اینکه در عصر جهانی شدن برنج که متعلق به ماقبل تاریخ است نایاب می شود و کک کسی هم نمی گزد.حتما فردا هم اعلام می کنند برنج سرطان زاست خوشحال باشید که ما آنرا به دست با لیاقت محتکرین سپرده ایم که مراقب جان و سلامت شما باشند.

من اصلا از محتکرین بسیار با شرف سئوالی ندارم(خواهش می کنم عمده فروشان محترم و شریف را با تعدادی از محتکرین حرام خور یکی ندانید).به هر حال همان قدر که استفاده از ناموس برای کسب در آمد موجه است احتکار نیز حلال است سوالم از کسانی است که مسئول رسیدگی به این امرند.به فرض که مردم از بابت بی اعتمادی های تاریخی ای که از شما دارند وتنها زاییده عملکرد خود شما است به شما گزارش ندهند آیا شما وظیفه ای برای این کار ندارید؟آیا تنها باید مفسدین اخلاقی را آفتابه به گردن در شهر گرداند یا می توان برای یکبارهم که شده طوق بی آبرویی را گردن ام الفسادهای اقتصادی انداخت؟ آیا فلان بازاری دزد بر مردمی که برای انقلاب و جنگ خون داده اند ارجحیت دارد که این همه هزینه برای جلوگیری از بدنامیشان پرداخت می شود؟!

من از این پس برنج را آزمون لیاقت می نامم.اگر مشکل احتکار برنج را حل کردید سر بلند کنید وگرنه دنبال چیزی بالاتر از خجالت باشید.

برگرفته از سپیدار اسلام آبادغرب